الیوت ارویت در ماه جولای سال 1928 میلادی، از پدر و مادری روسی در شهر پاریس دیده به جهان گشود.
سال های کودکی خود را در کشور فرانسه و شهر میلانو ایتالیا گذراند.
در سال 1939 با خانواده خود به آمریکا مهاجرت کرد. در کالج شهری لس آنجلس تحصیلات خود را به پایان رساند و در زمان جنگ جهانی دوم در یک لابراتوار عکاسی مشغول به کار شد.
در سال 1948 به نیویورک نقل مکان کرد و فیلمسازی را در مدرسه جدید پژوهش های اجتماعی (واقع در نیویورک) فرا گرفت. او در دهه 50 میلادی و در بحبوحه جنگ جهانی دوم به عنوان دستیار عکاس در شرکت نفت Standard Oil Company (واقع در نیوجرسی) و برای شرکت های سیگنال ارتش آمریکا شروع به کار کرد و با عکاسان سرشناسی همچون: ادوارد استایکن و رابرت کاپا آشنا شد.
پس از آن، ارویت به عکاسی آزاد روی آورد و برای مجلات Collier، Look، Life و Holiday عکس می گرفت.
با پیوستن به آژانس عکس مگنوم (Magnum Photos) در سال 1953، ارویت توانست به پروژه های عکاسی مختلفی در سفرهای خود در سرتاسر دنیا بپردازد.
«من با قصد خاصی شروع به کار نمیکنم، عکسهایم را میگیرم و بعد آنها را نگاه میکنم و میبینم چطور از کار درآمدهاند»
شاید بتوان گفت در روزگار ما بسیاری از عکاسان روش کارشان شبیه الیوت ارویت ۹۰ ساله است. اما وقتی برخی عکسهای الیوت ارویت را با عکسهای عکاسان امروز مقایسه میکنیم متوجه میشویم که تنها فشردن مداوم دکمهٔ شاتر کاری نبوده که او انجام داده است.
عکاسی بیش از هر چیز بر شهود مبتنی است. یعنی نه تنها باید در مکان و زمان مناسب قرار بگیری بلکه باید زاویهٔ دوربین را هم به شکل هوشمندانهای انتخاب کنی. تقریباً تمام این موارد در یک لحظه چندان سریع اتفاق میافتند که تحلیل و بررسی آنها غیر ممکن است. به همین دلیل وقتی به یک عکاس همچون الیوت ارویت میگویند چطور عکس میگیری و منظورشان این است که چگونه سوژهها را به این خوبی ثبت میکنی جوابی جز همانی که داده نمیماند.
ارویت بینش عکاسی خود را در دوران پس از جنگ، با ظهور عکاسی مستند خبری پرورش داد. او حرفهی خود را در زمینه عکس های خبری، مد و تبلیغات دنبال کرد و با اینکه در حوزه عکاسی تبلیغاتی بسیار موفق بود، ولی وجهه و شهرت بین المللی او، دستاورد نگاه شخصی او بود به سایر موضوع های عکاسی اش.
عکس های سیاه و سفید الیوت ارویت با بن مایه هایی از نگاه طنز و نگاهی انسانی، پایه ای ترین و مخفی ترین زوایای احساسات انسانی را می تواند به نمایش بگذارد.
این عکس ها اغلب بر پایه تجانس های تصویری بنا شده است. وقایع نامرتبط و دور از عادت توسط گرافیک قوی و ترکیب بندی های (کمپوزیسیون) پایدار جای خود را در عکس وی تثبیت کرده اند. (مثل عکس سگ کوچکی که در Bally Cotton کشور ایرلند، در میان زمین و آسمان ثبت کرده است)
چنین سبک کاری در عکاسی مستند و خیابانی که علاقهٔ شخصی الیوت ارویت بوده، در واقع فرصت فکر کردن و صحنهپردازی و آرایش سوژهها نیست. هدف ثبت مستندگونهٔ لحظه و رویدادهای جاریست که باید در آنی ثبت شود.
الیوت ارویت علاوه بر عکاسی مستند که همه جا اعلام کرده علاقهٔ شخصی و اولویتش است، به عکاسی تبلیغاتی و پرترههای افراد مشهور هم رو آورده و درآمدش را از این راه تأمین میکند. عکسهایی از مرلین مونرو، فیدل کاسترو و چه گوارا از این دستهاند. البته شهرت اصلیاش زمانی شروع شد که عکسی از جر و بحث ریچارد نیکسون آمریکایی و خروشچوف روسی را خارج از فضای دیپلماتیک در نمایشگاه ملی آمریکا در روسیه در ماکت نصفه و نیمه یک آشپزخانه گرفت و نامش را «بگو مگو در آشپزخانه» گذاشت. از همین نامگذاری هم میتوان شوخطبعی او را به مسائل پیرامونش دریافت.
یکی از سفارشهایی که او برای تبلیغات کار کرد، عکاسی از کفش زنان برای نیویورکتایمز بود که به مجموعه عکس مشهور و شناخته شدهٔ او با عنوان «سگها» انجامید. الیوت ارویت دربارهٔ این پروژه میگوید: «میخواستم عکسها را از دید یک سگ بگیرم، چون سگها بیشتر از هر انسانی کفش میبینند». البته بعدها این مجموعه عکس شکل مستقلتری به خودش گرفت و او به طور ویژه به سگها پرداخت.
الیوت به مدت سه سال (از سال 1966) ریاست آژانس عکس مگنوم را نیز بر عهده داشت.
کارهای شخصی وی در مونوگراف های متعددی منتشر شده است. عکس های وی در موزه های گوناگونی در سرتاسر دنیا گردآوری و به معرض نمایش مردم و متخصصین گذاشته شده است.
از جمله این نمایشگاه ها می توان به: موزه هنر معاصر در نیویورک، انستیتو Smithsonian در واشنگتن دی سی، انستیتو هنر شیکاگو و کونستائوس زوریخ اشاره کرد.
از فیلم های بلند سینمایی، مستند و تبلیغاتی او در تلویزیون نیز می توان به آثاری همچون: داستین هافمن، آرتور پن:کارگردان، زیبایی درد نمی شناسد، چمن سرخ، سفید و آبی و شیشه گران هرات افغانستان اشاره کرد.
وی همچنین در فیلم باب دیلن: راهی به سوی خانه نیست (سال 2005) به عنوان عکاس صحنه های ثابت حاضر بوده است.
الیوت ارویت میگوید همیشه دو دوربین به همراه دارد. عکس های تبلیغاتیاش را با دوربین دیجیتال میگیرد و عکسهای مستند را با دوربین آنالوگ. او به عکاسی دیجیتال نقد وارد میکند و معتقد است دوربینهای دیجیتال کار را بسیار راحت کردهاند و به همین جهت مردم دیگر عکاسی را جدی نمیگیرند. او بر این باور است که متداول شدن دوربینهای دیجیتال، تفکر عکاسی را با خود به همراه نیاوردهاست و با شوخطبعی خاص خودش میگوید: «حالا یک شامپازه هم میتواند عکاسی کند، البته با حداقل زیباییهای تصویری»
نمونه آثار