مجید گرجیان از مدیران فیلمبرداری شناخته شده سینمای ایران است که مدیریت فیلمبرداری بیش از ۵۰ فیلم کوتاه را به عهده داشته و جوایزی کسب کرده است.
از سال ۷۶ با گذراندن دوره یکساله انجمن سینمای جوان تا به امروز مشغول فیلمبرداری فیلمهای کوتاه، بلند و مستند هستم. اکثر دوستان و هم دوره آن زمان تمایل به کارگردانی داشتند و اصولا فیلمبرداری، تدوین و مقوله مهم صدا بهصورت مجزا کمتر مورد توجه قرار میگرفت. اما علاقه من از ابتدا، فیلمبرداری بهصورت خاص و تمرکز بر این رشته سینمایی بهصورت تخصصی بود.
. در مورد شاخصههایی که یک اثر برای قبول یا رد مدیریت فیلمبرداری آن توضیح داد: حتما برای همه کسانی که کار سینما انجام میدهند فیلمنامه مهمترین فاکتور برای پذیرش یا عدمپذیرش یک فیلم است. برای من مهمترین فاکتور انتخاب یک فیلم، فیلمنامه هست حتی اگر کارگردان را نشناسم یا با او قبلاً همکاری نکرده باشم. فاکتورهای مهم برای من در انتخاب یک فیلمنامه، قصه فیلم، شیوه روایت، نوآوری و زمان فیلمنامه که اصولا میگوییم: این بهدرستی یک فیلمنامه کوتاه است و نه نیمهبلند یا چند سکانس از یک فیلم بلند. اینکه فیلم جای فیلمبرداری و نورپردازی برای فیلمبردار داشته باشد، به صحنه، لباس و اتمسفر فیلم خوب فکر شده باشد و… هم از فاکتورهای مهم بعدی یک فیلمنامه کوتاه است که باعث میشود بهعنوان فیلمبردار به پروژهای اضافه بشوم یا خیر.
.گرجیان درباره نقش و تاثیر دوربین و تجهیزات فیلمبرداری در خروجی کار یک فیلمبردار گفت: لوازم و تجهیزات فیلمبرداری ابزاری هستند که فیلمبردار بر اساس نیاز هر فیلم آنها را بعد از خواندن فیلمنامه، بازبینی لوکیشن و گفتوگوهای بسیار با کارگردان، طراح صحنه و لباس لیست کرده و باتوجه به بودجه فیلم در اختیار مدیر تولید میگذارد. اما در نظر داشته باشیم که لزوما داشتن دوربین و برندهای خوب نمیتواند باعث ساختهشدن فیلم شود. در گذشته و حال فیلمهای خوبی دیدهایم که اتفاقا با دوربینهایی که لزوما گران یا برند نبودند، ساخته شدهاند. وجود دوربین و تجهیزات فیلمبرداری خوب میتواند به کمک مدیر فیلمبرداری بیاید اما مهمتر وجود همدلی و همراهی با کارگردان و عوامل در چارچوب فیلمنامه است که منجر به تاثیر درست و انتقال مفاهیم فیلمنامه بر روی مخاطب خواهد شد.
. درمورد بالارفتن هزینههای تولید فیلم کوتاه، تجهیزات گران فیلمبرداری و راهکارهای یک فیلمبردار برای اقتصادی جمعکردن پروژهها با حفظ کیفیت گفت: همیشه معتقد بوده و هستم که اگر گفتوگوی صحیح و خوانش درست از فیلمنامه داشته باشیم حتما میتوانیم حتی نداشتههایمان را به زیباییشناسی تبدیل کنیم. مثلا اگر نمیتوانیم پنجرهای را درست اکسپوز کنیم به طوری که هم کاراکترها دیده شوند و هم بکگراند اکسپوز شود میتوانیم آن پلان را بهصورت سیلوئت بگیریم. البته این یک مثال است یعنی اینکه میشود با درایت، تجربه، تمرکز و گفتوگو با کارگردان، طراح صحنه به نتیجههایی رسید که اصطلاحا فیلم پرخرج از آب در نیاید. مگر اینکه فیلمنامه پرخرج باشد که آن هم مستلزم هزینه مالی و زمانی مشخص است که اگر تامین نشود آن فیلم هرگز ساخته نخواهد شد و یا اگر هم ساخته شود ممکن است فیلمی در حد فیلمنامه نباشد. پس میتوان با ترفندهایی، امکانات نداشته و گران را به داشته تبدیل کرد.
.گرجیان درباره شاخصههای انتخاب دوربین و تجهیزات فیلمبرداری و نقش فیلمنامه و لوکیشن در این انتخاب گفت: اینکه هر کارگردانی دوست دارد با لوازم، تجهیزات، گروه حرفهای و اصطلاحا کاربلد کار کند بر کسی پوشیده نیست، اما فراموش نکنیم که بودجه و زمان تولید یک فیلم کوتاه حتما با بودجه و زمان تولید یک فیلم بلند، متفاوت است. چرا که اساسا جهان این دو با هم تفاوت دارد. برای ساخت فیلم کوتاه علاوه بر دانش و شور و شعور، خلاقیت و همدلی هم لازم است. من معتقدم این دوربین نیست که فیلم را میسازد بلکه نگاه و خلاقیت و اشتیاق تکتک گروه سازنده است که میتواند فیلم را به سرانجام بهتری هدایت کند. البته نبود امکانات قطعا در پیشبرد اهداف گروه سازنده میتواند تاثیر بسزایی بگذارد. بهتر است حداقل برای تجربههای اولمان از امکاناتی که در توان ما هست بهترین بهره را ببریم. برای مثال فیلمنامهای که بتوانیم در این زمان تولید کنیم را بنویسیم و قصههایی را که ممکن است هزینه و امکانات بیشتری بخواهد را به آینده موکول کنیم. از همه مهمتر، تجربهکردن است و اگر نبود امکانات باعث فیلم نساختن شد باید ایستاد و موقعیت خود را بهتر آسیبشناسی کرد. تجربه به من میگوید که بعد از خواندن فیلمنامه، گپ و گفت و بازبینی لوکیشن، لوازم موردنیاز را بر اساس نیازهای قصه مطرح کنم. اینکه چند درصد فیلمنامه شب و روز و داخلی و یا خارجی است در انتخاب دوربین و لنزها و فیلترهای مورد نیاز بسیار موثر است. فصول مختلف نیز در این مهم بسیار تاثیر گذراند. خوشبختانه امروزه به دلیل پیشرفت تکنولوژیهای مختلف، اکثر کمپانیهای تولیدکننده دوربین و ابزار ساخت تجهیزات فیلمسازی شاهد تصاویری با درخشش و کیفیت مناسب اکثر فیلمها بر روی پرده سینما هستیم. پس لزوما داشتن مثلا یک دوربین الکسا تاثیر عجیبی بر روی ساخت یک فیلم کوتاه نخواهد گذاشت آنطور که دوربین کانن یا سونی از آن بیبهره باشند. کمااینکه ممکن است داشتن دوربین و تجهیزات گرانقیمت بر تولید یک فیلم کوتاه تاثیر عجیبی هم بگذارد.
. اصولا سینما یک کار گروهی و جمعی است. اگر این مجموعه، از کارگردان تا بقیه عوامل نتوانند با تعامل، صبوری و عشق به کار، وظیفهای که به دوش آنها نهاده شده را درست انجام دهند حتما کل تیم به مشکل خواهند خورد. پس اگر تعامل نکنیم و احترام به کار و تجربه همدیگر نگذاریم نمیتوانیم منتظر خروجی خوبی از آن فیلم باشیم. رابطه بین کارگردان و فیلمبردار هم از این مهم، مستثنی نیست و شاید مهمترین آن است.
وی افزود: البته به دلیل تفاوت نوع کار کارگردان و فیلمبردار، اصولا فیلمبرداران تجربه بیشتری دارند و اگر یک کارگردان مثلا در سال یک یا نهایتا دو فیلم کوتاه بسازد ممکن است یک فیلمبردار، ده فیلم کوتاه فیلمبرداری کند. پس نتیجه میگیریم تجربه کاری مدیر و گروه فیلمبرداری در برخورد با بازیگران و عوامل همیشه بیشتر از کارگردانان است و بهتر است که اگر فیلمبرداری تجربه لازم را دارد کارگردان حتما بادقت بیشتری به صحبتهای او گوش کند و از گارد گرفتن و فکر دخالت در کار فاصله بگیرد. چرا که در نهایت کارگردان است که عنوان سازنده اصلی فیلم را یدک میکشد. اصولا کارگردانهای باهوش، باحوصله به پیشنهادها و نظرات سرگروههای گروه خود مانند فیلمبردار، صدابردار، طراح صحنه و مدیر تولید بادقت و حس نیت گوش میکنند. قابلذکر است که اگر همه حرفها و گفتوگوها در پیشتولید مطرح و آسیبشناسی شود حتما سر صحنه و حین تولید فیلم کمترین دلگیری و دوری شدن از فضای کار که شاید منجر به بیتفاوتی نسبت به پروژه شود، پیش نخواهد آمد.
.داشتن دکوپاژ و استوریبرد قبل از فیلمبرداری و دانستن فضای روایی کلی و توجه به جزئیات فیلمنامه، امری بسیار مهم و باعث ازبینرفتن چالشهای سر صحنه است. دکوپاژ و استوریبرد است که بخش اعظم لوازم فیلمبرداری را برای فیلمبردار مشخص میکند و فیلمبردار میتواند نظرات خود را در بهترشدن، اجراییشدن و چگونه گرفتن پلانها با کارگردان در میان بگذارد. پس حتما همیشه باید دکوپاژ دقیقی از فیلمنامه در لوکیشنهای مورد تایید مدیر فیلمبرداری و طراح صحنه داشته باشیم و بهتر است که به نظرات مدیر فیلمبرداری در چگونگی اجرای آنها توجه بیشتری داشته باشیم.
گرجیان درباره محدودکردن تعداد روزهای فیلمبرداری بهواسطه کم کردن هزینهها گفت: بعد از خواندن فیلمنامه مهمترین اتفاق، جلسات پیدرپی با گروه سازنده فیلم اعم از کارگردان تا عوامل تولید است. باید در این جلسات باتوجهبه بودجه، تعداد جلسات دقیق برای فیلمبرداری در نظر گرفته شود و میتوان اصطلاحا آسیبشناسی همه موارد را انجام داد تا اینکه با کمترین مشکل و با حداکثر سرعت در تعداد جلسات مدنظر سازندگان، فیلمبرداری انجام شود، در غیر این صورت کار به سرانجام نخواهد رسید و حتما در حین فیلمبرداری گروه سازنده با مشکلات عدیدهای روبرو خواهند شد که ممکن است تعداد جلسات فیلمبرداری را بیشتر کرده و هزینهای مضاعف بر دوش تهیه و تولید آن فیلم بگذارد.
.فیلمبردار باتوجه به تجربه و نگاهش میتواند به یاری فیلمنامه بیاید پس اگر حین نگارش فیلمنامه در جریان قرار بگیرد شاید بهترین زمان برای بهتر اجراییشدن و کمک به آن قصه یا فیلمنامه است. البته این مورد بسیار نادر اتفاق میافتد مگر اینکه فیلمنامهنویس و کارگردان یک نفر باشد یا بهواسطه دوستی و کار فیلمبردار و فیلمنامهنویس با هم تعاملاتی داشته باشند. فیلمنامه مهمترین عنصر یک فیلم است و میتوان با گفتگو و تبادل نظر دستکم فضای بصری بهتری برای فیلم فراهم کرد و کار را تولیدیتر و بهصرفه ساخت.
گرجیان درباره استفاده از دوربین گوشیهای هوشمند، ساخت فیلم و تمرین برای دانشجویان و فیلمبرداران گفت: امروزه همه از گوشیهای هوشمند استفاده میکنیم. باتوجهبه اینکه تجربههایی جدی در ساخت فیلم با این گوشیهایی که همیشه در حال پیشرفت هستند داریم میتوان فیلمهای دانشجویی و اولیه را با این گوشیها ساخت یا دستکم میشود ماکتی از فیلم را اتود زد که این تجربهها بعدا در ساخت فیلم با گروه و ابزار جدیتر کمک بسیار بزرگی برای کارگردان خواهد شد.
.حتما هر پروژه فیلم حتی با برگزاری جلسات مکرر و کارساز در پیشتولید و بعد حین تولید با چالشهایی با نام اتفاقات غیرمترقبه روبرو خواهد شد. در این شرایط با حفظ آرامش و همفکری میتوان از آن از هر چالشی بهسلامت عبور کرد.
گرجیان در خصوص جایزه بهترین فیلمبرداری برای فیلم کوتاه تجربی «موج کوتاه» از «پنجاه و یکمین جشنواره فوتوگرامای ایتالیا» و استفاده از لنزها و زوایای دوربین نامتعارف و متفاوت آن توضیح داد: من و محمد اسماعیلی (کارگردان فیلم) از دوستان خیلی نزدیک هستیم. در مورد فیلمبرداری این فیلم صحبتهای مفصلی کردیم. با طراح صحنه و لباس جلسات متعددی در لوکیشن و دفتر تولید فیلم برگزار شد. فضا و اتمسفر کلی کار باتوجهبه قصه و لوکیشن کاملا از قبل برنامه ریزی شده بود. حاصل تجربه گفتوگوها و برگزاری جلسات برای فیلم «موج کوتاه» اثربخش شد. امیدوارم دوستانی که در ابتدای راه فیلمسازی هستند حتما با گفتوگو در مورد فیلم، فیلمنامه و دیگر جزئیات مهم فیلمسازی، بتوانند قبل از شروع فیلمبرداری با هم به زبان مشترکی برسند که تا هم به کیفیت بهتری برسند و هم هزینه و وقت کمتری صرف شود.
گرجیان درباره اهمیت نورپردازی در زیباییشناسی فیلم گفت: در مورد نورپردازی و اهمیت آن اینقدر میتوان گفت که: ارزش نور در تاریکی است! رسیدن به فضای نور مناسب برای هر فیلمی نیازمند آشنایی و درک نور است. درک نور هر فیلم مستلزم گفتوگو و شاید دیدن اسلایدها، نقاشی و یا تماشای فیلمهایی است که در آن فضا، حال و هوای فیلم موردنظر سازندگان میگذرد.
گرجیان در خصوص انتخاب جای دوربین، زاویه دوربین و لنزها و تعامل با کارگردان و تولید گفت: تجربه، نگاه، ابزار، قصه و لوکیشن و رنگ لوکیشن مناسب و رنگ نهایی فیلم و … همهوهمه در تاثیر گذاری بر مخاطب اهمیت بسزایی دارند. در نهایت مدل و ایده اصلی زاویه دوربین، لنز و اجرای درست آن مستلزم هزینه و صبوری تیم تولید است. در مورد نور و نورپردازی و اهمیت آن نیز میتوان ساعتها صحبت کرد.
فیلمبردار فیلم کوتاه «کلاس رانندگی» درمورد اینکه فیلمبرداران تا چه میزان یا درصدی اصلاح رنگ و نور فیلم را هنگام فیلمبرداری انجام بدهند و چه میزان و درصدی از آن را باید به پست پروداکشن و کالریست فیلم بسپارند توضیح داد: به اتالوناژ و اصلاح رنگ فیلم حتما باید قبل از فیلمبرداری فکر شود، کارگردان، مدیر فیلمبرداری و مدیر هنری فیلم به نتیجهای که توقع دارند، خوب فکر کنند. مثلا به انتخاب رنگ لباس، وسایل صحنه، رنگ دیوارها و کف، رنگ ماشینها و دیگر وسایل موجود در قاب دوربین توجه کنند. انتخاب درست این موارد در اتالوناژ نهایی کار بسیار مهم و تاثیرگذار است. این موارد باید حین پیشتولید و تولید یک فیلم در نظر گرفته شود که در نهایت در مرحله پستولید و نهایتا اصلاح رنگ و نور اصطلاحا لوک اصلی تست و انتخاب شده و روی همه پلانها لحاظ شود. در نظر داشته باشیم تا جایی که امکانات و زمان اجازه میدهد نباید اصلاح نور و رنگ صحنه را برای بهاصطلاح پست پروداکشن بیندازیم. این کار هم مستلزم وقت و هزینه مالی بیشتر است و هم ممکن است به دلیل نداشتن اطلاعات کافی از مرحله اتالوناژ یا اصلاح رنگ به مقصود نرسیم و به فیلم لطمه غیر قابل جبرانی وارد کنیم. توجه کنیم که در مرحله پست پروداکشن منتظر معجزه نباشیم و در نهایت تا حدی امکان همگون کردن پلانها وجود دارد. پس برای گرفتن هر پلان فیلم آن میزان وسواس و کاری که لازم است را حتما به کار ببریم.
مجید گرجیان درباره علت و تداوم کار در فضای فیلم کوتاه باتوجه به تجربههای بلند موفق خود توضیح داد: فیلم کوتاه با همه کمبودهای مالی و بودجهای و شاید عدم تجربه کافی برخی، همیشه و همچنان برای من حکم داستانی کوتاه را دارد که در قیاس با فیلم بلند که میتواند تحتالشعاع مسائل زیادی قرار بگیرد بهمثابه یک شعر میماند. چرا که حداقل سازندگان آن صرفا از بعد مالی به آن چشم ندوخته و فقط و فقط میخواهند کنار هم تجربهای جدید کسب کنند. ما هم در روزگاری که با سایر دوستانم اصطلاحا هنرجوی سینما بودیم این شرایط را دیده و لمس کردهایم.
گفتوگو از: علی کشاورز